سلام ، سلامی به شروع
هرشب وقتی پلکاتو رو هم میزاری و چشماتو می بندی با ی نفس عمیق به خواب میری و ی امید داری
ی امید بزرگ و اونم فرداس ، به امید فردایی متفاوت و فردایی بزرگ بزرگتر و بهتر از امروز ، امروزی که با همه اتفاقاتت پشت سرش گذاشتی و به انتهاش رسیدی
نقطه سر سطر زندگیت از ی خواب تموم میشع و با بیداری شروع میشه
خطی که خودت باید بنویسی ؛ اینکه زندگی هر روز بهت ی فرصت میده که خطی زندگیتو شروع کنی وتمومش کنی ، شاید خطی که پر از اتفاقای تلخ و شیرین باشه ؛ پر از بالا و پایین هایی که نمی دونی از کجا شروع شدن و تا کی ادامه پیدا می کنن. شاید تکرار این خط برامون انقد عادی شده که گاهی حس می کنم امروز مثل دیروزه وفردام مثل امروز و انقد راکد میکذره که از خودت می پرسی همین
گاهی این نقطه سر خطها روزامون نیستن . هفته ها و ماهامون
گاهی این نقطه سر خطهامون سالهامون هستن . سالی که پرا از نقطه سر خط های روزانس و پشت هم میان و میرن و میرسن به نقطه سر خط بزرگتر مثل سال
حالا اینجاس که فکر می کنی همین .
یکسالم گذشت و من هنوز نمیدونم واقعا زندگی همون بوده که می خواستم و همونقدر که می خواستم تلاش کردم جنگیدم یا بی خیالش بودم و چشم گذاشتم روی هم که نقطه سرخطهام تموم شه .
شاید ما هنوز معنای زندگی معنای نعمت و خدارو درک نکردیم . اینکه هروز ی فرصت هرروز نقطه سر خط هایی که ما باید خودمون تنهای تنها و با دست خودمون و بهترین حالت بنویسیم . تا خط همامون بشه دفتر پر از خاطرات و یک فصل از کتاب ، زندگی مون بگذره و برسیم فصلی تازه
دور و برم پر ازاتفاقاست . از تولد و مرگ . از بودن و نبودن ؛ از شدن و نشدن ، از ترس و شجاعت ، از خواستن و نخواستن از توان از قدرت از صبر از شکست از پیروزی از خستگی نقطه سر خطها .
دور و برم شلوغه که یادم نره روزام نعمت سالهام رحمت اون بالاییه ، شاید جای درستی نیستم شاید تلاشم کمه ولی همیشه فرصت هست . واسه اینکه فصل زندگیتو عالی شروع کنی
فصل کتاب زندگیم شروعت مبارک
درباره این سایت